Monday, December 06, 2004


66.
در بستر مرگ تقلا مي كردم
و مرگم را منوط به افتادن آخرين برگ درخت مي دانستم
در شب حادثه
نقاش پير به محض ديدن فرو افتادن آخرين برگ
برگي با قلم موي سحر انگيز بر ديوار كشيد

صبح فردا جنازه ام را به گورستان بردند
كاش نقاش احمق مي فهميد
كه آن ،درخت سيب بود نه ساقه لوبيا

0 Comments:

Post a Comment

Subscribe to Post Comments [Atom]

<< Home