Tuesday, August 31, 2004



در آبي چشمانت
غرورم غرق شد

Sunday, August 29, 2004

شما مجردي؟
از پوست شفافم متوجه شديد؟
نه .از تفاوت دور بازو هاتون

Saturday, August 28, 2004



براي انتقام از تاريخ
پي آلتي
به بلنداي زهدان تاريخ مي گردم

Wednesday, August 25, 2004


پسرك ديابتي
جوالدوز به دست
در پي تحقق ضرب المثل بود

چشمانش را در باغچه ام كاشت
هرزه علف ها باغچه را احاطه كردند

Tuesday, August 24, 2004

وقتي دخترك عشوه گرانه پاهايش را روي هم انداخت
يادم افتد
خلال دنداني را كه خريده بودم در فروشگاه جا گذاشته ام

Monday, August 23, 2004


لب استخر ايستاد
نگاهي به آب كرد
چشماش رو بست و
شيرجه زد تو آب
چشماش رو كه باز كرد تاريكي بود و سياهي
هر چي دست و پا زد به سطح آب نرسيد
دهنش پر آب شد و جون داد

از روزي كه پا در دلم نهادي
دلم براي هيچكس تنگ نمي شود
كاش اين همه چاق نبودي و
دلم اينقدر گشاد نمي شد